مطالب ادبی

••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

مطالب ادبی

 کلئوپاترا و ژولیوس سزار (ملکه مصر و سردار روم)

کلئوپاترا یکی از فرعون های مصر بود. وی در سال 69 قبل از میلاد متولد شد و در سال 30 پیش از میلاد درگذشت.کلئوپاترا شاهزاده خانمی مصری بود. پدرش فرعون بطلمیوس دوازدهم نام داشت. کلئوپاترا دختری باهوش و زیرک و فرزند مورد علاقه پدرش بود. او درباره حکومت داری چیزهای زیادی از پدرش آموخت.خانواده کلئوپاترا به مدت 300 سال بر مصر حکومت کرده بود. سلسله حکمرانی آنها بطلمیوس نام داشت و به وسیله اسکندر مقدونی تأسیس شده بود. (بطلمیوس پسر یکی از ژنرال های اسکندر مقدونی بود که حاکم مصر شد) خاندان بطلمیوس در حالی بر کشور مصر حکومت می کردند که در واقع از تبار یونانی ها بودند.کلئوپاترا به زبان یونانی صحبت می کرد، می خواند و می نوشت. او بر خلاف بسیاری از بستگانش، زبان های دیگر از جمله لاتین را نیز آموخت.وقتی کلئوپاترا هجده ساله بود پدرش درگذشت. بطلمیوس دوازدهم تاج و تخت را هم برای کلئوپاترا و هم برادر کوچک ترش بطلمیوس سیزدهم به جا گذاشت. کلئوپاترا و برادر ده ساله اش ازدواج کردند و به صورت مشترک بر مصر حکومت می کردند.از آن جایی که کلئوپاترا خیلی بزرگ تر از برادرش بود به سرعت کنترل اوضاع را به عنوان حاکم اصلی مصر در دست گرفت ولی وقتی برادرش بزرگ تر شد قدرت بیشتری را طلب کرد. سرانجام هم کلئوپاترا را از کاخ بیرون کرد و مقام فرعونی را تصاحب کرد.زن سياست‌مدار و زيرك مصري، فرصت را براي تسخير قلب «ژوليوس سزار» ،فرمانروا و حاكم روم، فراهم ديد تا به كمك او حكومت از دست رفته‌اش را به دست آورد. «كلئوپاترا» با لباسي فاخر و عطري خوش‌بو ، داخل قاليچه‌اي كه براي هديه نزد «ژوليوس سزار» مي‌بردند، پنهان شد. هنگامي كه قالي باز شد و «كلئوپاترا» از درون آن بيرون آمد، بدون اينكه به كسي فرصت اعتراض دهد، لب به سخن گشود و با چنان فصاحتي سخن گفت كه در همان آغاز سخن، سزار فريفته اين زن فتان شد و مسير تاريخ جهان با سخنان «كلئوپاترا» تغيير كرد.حمايت «ژوليوس سزار» از «كلئوپاترا» موجب شد، در جنگي كه بين خواهر و برادر روي داد، «پتولمي دوازدهم» كشته شود و با كشته شدن او «كلئوپاترا» ملكه و فرمانرواي مصر شد.ماه عسل «سزار» و «كلئوپاترا» براي مدت يك ماه در طول رودخانه «نيل» آغاز شد و در اين مدت «كلئوپاترا» از سزار باردار شد و در سال 47 قبل از ميلاد پسري به دنيا آورد كه او را «سزاريون» يا پسر سزار ناميدند.در اين زمان بود كه «ژوليوس» از طرف سناي روم «ديكتاتور مادام الامر» رم معرفي شد. در آن زمان ديكتاتور صفت محترمي بود كه تنها در اختيار افرادي گذاشته مي‌شد كه اختيارات تام داشتند.«سزار» در معبد «ونوس» مجسمه‌اي طلايي از «كلئوپاترا» را نصب كرد و به نمايش گذاشت. او حتي صندلي طلايي براي «كلئوپاترا» در سناي رم تهيه ديده بود تا هر گاه كه مايل بود به مجلس وارد شود و بر جايگاه مخصوص خود بنشيند.اين خوشبختي با كشته شدن «ژوليوس» در مجلس سنا به ضرب چاقو پايدار نماند.«كلئوپاترا» كه جان خود را در خطر ديد به همراه پسرش به مصر بازگشت و چندي به رسيدگي مشكلات مردم و قحطي گذراند.سناي رم پس از كشته شدن ژوليوس سزار، يك هيات سه نفري را به جاي او برگزيد. اين سه «اوكتاويان»،‌ «ماركوس آنتونيوس» و «ليپدوس» بودند. «ماركوس آنتونيوس» كه در تاريخ به نام «مارك آنتوني» شناخته شده پس از استقرار حكومت براي توسعه قلمرو رم به سوي شرق لشكركشي كرد.«مارك آنتوني» پيش از ادامه سفر خود در جزيره «تارسوس» لنگر انداخت و يك كشتي نزد «كلئوپاترا»‌ فرستاد تا او را براي مذاكره با «مارك آنتوني» بياورند. كلئوپاترا كه بار ديگر فرصتي را براي تسخير قلب
 
مرد حاكم بر رم يافته بود، برخلاف ديدار خود با «ژوليوس سزار» با ناوگان عظيم به ديدار او شتافت. اين بار هم موفق شد و «مارك آنتوني» با ديدار اين زن بيست ساله و نازك اندام به او دل باخت. اين ديدار، «مارك آنتوني» را از ادامه لشكركشي خود بازداشت و حتي پس از بازگشت به رم هم تاب دوري نياورد و به عنوان بازديد ملكه مصر به اين كشور سفر كرد. پس از ورود او به مصر به درخواست «كلئوپاترا» آن دو با هم ازدواج كردند.اندكي بعد در سال 40 قبل از ميلاد «كلئوپاترا» براي «مارك» دختر و پسري دوقلو به دنيا آورد. نام دختر را «سلنه» و نام پسر را «الكساندر هليوس» ناميد. «مارك آنتوني» پس از بازگشت به رم با شركت در سنا به شرح موفقيت‌هاي خود پرداخت. اما او مي‌دانست بدون جلب موافقت «اوكتاويان»، رقيب خود نمي‌تواند كاري از پيش ببرد. بنابراين به پيشنهاد «اوكتاويان»،‌ «مارك آنتوني» با خواهر او «اوكتاويا» ازدواج كرد. اما سوداي عشق «كلئوپاترا»،‌ «مارك آنتوني» را راحت نمي‌گذاشت.او به مصر بازگشت و در جشني، رسما ازدواج خود با «كلئوپاترا» را اعلام كرد. او در مذاكره و قراردادي اداره كشورهاي سوريه،‌ لبنان، فلسطين كنوني و قسمتي از دره اردن را به «كلئوپاترا» واگذار كرد.«كلئوپاترا» كه در پي تسخير جهان بود، «مارك» را بر آن داشت تا به سوي ايران لشكركشي كند. در اين لشكر كشي «كلئوپاترا» به دليل باردار بودن «مارك آنتوني» را همراهي نكرد و اشكانيان شسكت سختي به «مارك» وارد كردند. «اوكتاويان» از فرصت استفاده كرد و دست به تحريكاتي عليه «مارك آنتوني» زد. مارك آنتوني پس از شنيدن اين اخبار، حكم طلاق «اوكتاويا» را داد.اين امر باعث شكل‌گيري جنگي سرنوشت ساز بين «اوكتاويان» و «مارك آنتوني» شد. اين جنگ در سال 30 پيش از ميلاد درگرفت. در هنگام جنگ به «مارك آنتوني» خبر دادند كه «كلئوپاترا» خودكشي كرده است. پس از شنيدن اين خبر او به سبك روميان خود را روي خنجر تيزي انداخت اما مجروح شد. پس از اقدام او به خودكشي به او خبر دادند كه «كلئوپاترا» زنده است. او از همراهانش خواست تا او را نزد «كلئوپاترا» ببرند.«كلئوپاترا» با ديدن بدن خوني شوهرش آشفته شد. «مارك آنتوني» در دستان او جان داد. «كلئوپاترا» با «اوكتاويان» وارد مذاكره شد تا جان پسر خود را نجات بدهد. كلئوپاترا كه پس از مرگ «مارك آنتوني» چندي را در بستر بيماري گذرانده بود، به محض اينكه احساس كرد حالش بهتر شده است، بهترين لباسش را پوشيد و به بهترين وجه آرايش كرد و با سم مار خودكشي كرد. «كلئوپاترا» در سن 38 سالگي در حالي كه تمام جواهراتش را به بدن خود آويخته بود، درگذشت


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+ نوشته شده در یک شنبه 20 تير 1400برچسب:مطالب ادبی,کلئوپاترا و ژولیوس سزار,عاشقانه های جهان,عاشقانه های اروپایی, ساعت 18:14 توسط آزاده یاسینی